روش لیپوماتیک جدیدترین روش تخلیه چربی از بدن با نتیجه ای کاملا متفاوت و باور نکردنی در مقایسه با سایر روش های تخلیه چربی مثل ساکشن و یا لیپولیزر است.
به وب سایت من خوش امدید
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
داشتن سرگرمی فقط برای گذران وقت نیست؛ سرگرمی میتواند کیفیت زندگی شما را بهبود دهد. سرگرمی کاری است که برای لذت یا تفریح انجام میدهید. این کارها را در اوقات فراغتتان انجام میدهید و برای انجام آنها حقوق نمیگیرید. از آنجا که سرگرمیها، فعالیتهای اوقات فراغت هستند، خیلی از مردم سرگرمی را به عنوان چیزی لوکس میدانند که از پس هزینههای آن برنمیآیند:«کی وقتشو داره؟»
اما معلوم شده که سرگرمی فقط برای لذت بردن نیست. داشتن سرگرمی مزیتهایی زیادی دارد، مثلاً:
میتواند به شما احساس مفید بودن بدهد. میتواند خلاقیت شما را شکوفا کند. میتواند ذهن شما را فعال نگه دارد. میتواند باعث شور و اشتیاق شما بشود.
بعضی از سرگرمیها علاوه بر لذتبخشی، برایتان مفید هم هستند. در ادامه ۱۶ تا از این سرگرمیها را به شما معرفی میکنیم که کیفیت زندگی شما را بهبود میدهند: ۱. مدیتیشن انجام دهید
همه باید مدیتیشن را امتحان کنند. اما آیا مدیتیشن سرگرمی است؟ من معتقدم که هست. انجام مدیتیشن به شما کمک میکند استرس کمتری داشته باشید، فشار خونتان پایین بیاید، سیستم ایمنی بدنتان تقویت شود و حتی توانایی تمرکزتان بالاتر برود.
آیا مدیتیشن لذتبخش است؟ وقتی روزانه به مدت ۱۰ دقیقه به مدیتیشن میپردازید، یک شمع روشن میکنید و روی زیرانداز یوگایتان دراز میکشید، کاملاً ریلکس و آرام میشوید و حالوهوای خوبی خواهید داشت. پس مدیتیشن بدون شک لذتبخش است. ۲. چیزی برویانید
باغبانی سرگرمی واقعا مفیدی است. چه چیزی مفیدتر از اینکه گلهای زیبا بکارید و میوه و سبزی خودتان را پرورش دهید؟ اما این تمام ماجرا نیست، باغبانی تأثیرات دیگری هم روی شما خواهد داشت:
میزان کورتیزول، یعنی هورمون استرس شما را کاهش میدهد. پرورش یک گیاه از دانه تا مرحلهی میوه دادن، توانایی شما را در ایجاد تغییرات مثبت در این دنیا افزایش میدهد. یک نوع ورزش به حساب میآید (و همهی ما به ۱۵۰ دقیقه ورزش در هفته نیاز داریم). تحقیقات نشان داده است باغبانی زوال عقل را تا ۳۶ درصد کاهش میدهد.
۳. با آشپزخانه آشتی کنید
تحقیقات نشان دادهاند افرادی که در خانه آشپزی میکنند نسبت به افرادی که بیشتر بیرون غذا میخورند، سالمتر هستند و زندگی طولانیتری دارند. در واقع وقتی مواد اولیهی لازم برای غذایتان را از خواروبار فروشی میخرید، غذای آمادهی کمتر، غذای پُرشِکر و چربی کمتری میخرید و در عوض، انتخابهای سالمتری دارید.
از این گذشته، با آشپزی در خانه در هزینههایتان هم صرفهجویی میکنید. ۴. یک کتاب دستتان بگیرید
کتاب خواندن خیلی باارزشتر از وقتگذرانی و لذت بردن است. خواندن، مهارت درک مطلب شما را تقویت میکند، به ذهن شما یاد میدهد تمرکز کند و دامنهی لغت شما را گسترش میدهد. همچنین کتاب خواندن قدرت مغز شما را هم افزایش میدهد. درست همانطور که پیادهروی بدنتان را تمرین میدهد، خواندن هم مغزتان را تمرین میدهد.
از این گذشته، تحقیقات نشان میدهد مطالعه استرس را تا ۶۹ درصد کاهش میدهد و کمک میکند بهتر بخوابید. بهترین کار این است که تلاش کنید این سرگرمی را درست قبل از به رختخواب رفتن انجام دهید. ۵. موسیقی را دریابید
ساز زدن، میتواند رشد شناختی شما را افزایش دهد. بهعلاوه، هماهنگی چشم-دست و چابکی شما را بهتر میکند. تازه قسمتش جالبش اینجاست: ساز زدن آیکیو را هم در کودکان و هم در بزرگسالان تا ۷ نمره افزایش میدهد. وسوسه نشدید که بیرون بروید و یک کیبرد بخرید؟ ۶. صفحهی شطرنج را از کمد بیرون بیاورید
احتمالا خودتان میدانید شطرنج برای بهبود تواناییهای شناختی مغز، یک سرگرمی عالی است. اول از همه، شطرنج هر دو نیمکرهی مغز را تمرین میدهد. بازیکنان اول از نیمکرهی چپ مغز استفاده میکنند و آن را تقویت میکنند. این نیمکره با شناخت اشیا سروکار دارد. بعد، این بازی از نیمکرهی راست استفاده میکند که این نیمکره با الگوی شناخت کار میکند.
از این گذشته، شطرنج به شما کمک میکند تا حافظهتان را تقویت کنید و تفکر استراتژیک را یاد بگیرید.
۱۰. با کاراتهباز درونتان ارتباط برقرار کنید
ورزش های رزمی
مطالعه و یادگیری یک هنر رزمی ـ مثل کاراته ـ واقعا باارزش است. با یادگرفتن هنر رزمی، یاد میگیرید که از خودتان دفاع کنید. بهعلاوه، نظم و انضباط و توانایی تمرکز هم کسب میکنید. تمرین هنرهای رزمی به شما کمک میکند تا تعادل، استقامت، هماهنگی و قدرت را در خودتان تقویت کنید و ذهن و بدنتان را آشتی دهید. ۱۱. سوار بر موجها شوید
موج سواری
فلو یا تچان یک حالت ذهنی است. در این حالت آنقدر در کاری که انجام میدهید غرق میشوید که خودتان را فراموش میکنید، زمان از حرکت باز میایستد و با کاری که در آن لحظه در حال انجامش هستید یکی میشوید. موجسوای یکی از بهترین راههای تجربه این حالت است، به این خاطر که:
محیطی چالشبرانگیز دارد. وقتی موجسواری میکنید، همیشه چیزهای پیشبینی نشدهای در انتظار شما هستند. به خاطر همین، باید همیشه روی کاری که انجام میدهید کاملاً متمرکز باشید. اهداف مشخص دارد. از این واضحتر نمیشود: سوار بر موجها شوید و از تخته موجسواری سقوط نکنید. همان لحظه نتیجه را میبینید. از دو حالت خارج نیست: یا موفق میشوید موجسواری کنید یا موفق نمیشوید!
۱۲. میل بافتنی دستتان بگیرید
بافتنی ببافید
کارشناسان معتقدند کارهای دستی برای افرادی که از اضطراب، افسردگی و یا درد مزمن رنج میبرند مفید است. در واقع، کارهای دستی فایدههایی شبیه مدیتیشن دارند. ویکتوریا شیندلر، کاردرمانگر، توضیح میدهد که حرکتهای متناوب به عنوان مثال بافتن، رشتههای عصبی پاراسمپاتیک را فعال میکند که این رشتهها نیز پاسخهای جنگ و گریز را آرام میکنند. ۱۳. قلم در دست بگیرید
بنویسیدداشتن یک دفترچهی خاطرات به شما کمک میکند افکارتان را منظم کنید، برنامهریزی کنید که چطور به اهدافتان برسید، مشکلات را حل کنید و همچنین به عنوان یک مکانیزم ضد استرس عمل میکند. به علاوه، دانشگاه آستن در تگزاس ادعا کرده که نوشتن منظم، سلولهای ایمنی موسوم به لنفوسیت تی را تقویت میکند.
در نهایت، نوشتن به شما کمک میکند که خودتان را بهتر بشناسید و همچنین کمک میکند دریابید چه چیزهایی خوشحالتان میکند و چه چیزهایی انرژی شما را میگیرد. با دانستن این موضوع میتوانید بیشتر به سمت کارهایی بروید که برایتان لذتبخش هستند و از موقعیتها و آدمهایی که ناراحتتان میکنند فاصله بگیرید. ۱۴. در کلاسهای آنلاین شرکت کنید
دانش قدرت است. با شرکت در کلاسهای آنلاین و تبدیل آن به یک سرگرمی، تمام این موارد را به دست میآورید:
* یادگرفتن مهارتهای جدید احساس مفید بودن را در شما افزایش میدهد. به این معنی که به تواناییتان در دستیابی به نتایجی که میخواهید، باور پیدا میکنید.
* یادگیری، شما را در کارتان باارزشتر میکند که این حتی میتواند باعث شود ترفیع هم بگیرید.
* یادگیری مغزتان را تحریک میکند و به شما کمک میکند ذهنتان را آماده نگه دارید. ۱۵. یک زبان جدید یاد بگیرید
یاد گرفتن زبان جدید به شما اجازه میدهد وقتی سفر میروید بتوانید با اهالی آن زبان ارتباط برقرار کنید. همچنین، مسلط بودن به دو یا سه زبان، برای رزومهی شما عالی است.
قسمت جالب ماجرا این است که تحقیقات نشان دادهاند مغز افراد دو زبانه نسبت به مغز افراد تک زبانه متفاوت عمل میکند. یادگرفتن زبان جدید شما را باهوشتر میکند، از شما شخص قاطعتری میسازد و حتی باعث میشود بتوانید به زبان مادریتان بهتر صحبت کنید. از این گذشته، یادگیری زبان جدید احتمال زوال عقل را کاهش میدهد. ۱۶. به دلقک درونتان توجه کنید
تمرین تردستی کنید. تردستی تمرکز و هماهنگی چشم و دست شما را بهبود میدهد. بهعلاوه، نوعی مدیتیشن هم حساب میشود، چون تمام توجه شما روی اشیایی که درحال پرتاب به بالا هستید متمرکز میشود. در واقع تردستی اثری مشابه حالتی دارد که چهار زانو روی زمین نشستهاید و ریلکس میکنید.
همچنین در سال ۲۰۰۴ تحقیقی در دانشگاه رُزنبرگ آلمان نشان داد که یاد گرفتن تردستی باعث میشود قسمتهای خاصی از مغز رشد کند. اما متاسفانه همین که این کار را متوقف کنید، مغز به حالت اولش برمیگردد، پس باید ادامه دهید.
در نهایت بخشی از زمانی را که در حال حاضر در فیسبوک، اینستاگرام یا جلوی تلویزیون میگذرانید به داشتن یک سرگرمی جدید اختصاص دهید. بینهایت سرگرمی وجود دارد که میتوانید از میان آنها انتخاب کنید، اما میتوانید با همین ۱۶ سرگرمی شروع کنید تا در عین حال به بهبود زندگیتان هم کمک کرده باشید.
خانواده مجموعه ای متشکل از زن، شوهر، فرزندان و در برخی مواقع مادربزرگ ها و پدر بزرگ ها است. اگر اعضای یک خانواده بخواهند که خودشکوفا و با اعتماد به نفس بوده، همچنین بتوانند در خارج از محیط خانه در اجتماع نیز موفق باشند، لازم است، هنر همزیستی، مهارت های برقراری ارتباط با یکدیگر را یاد بگیرند.
کانون اصلی خانواده را مرد و زن تشکیل می دهد، مهم ترین وظیفه در هدایت خانواده به سمت و سوی موفقیت را دارند. پس زن و شوهر باید مهارت های برقراری ارتباط همسران و همچنین مهارت های برقراری ارتباط با فرزندان خود را یاد بگیرند.
رنگ روابط اعضا با یکدیگر روابطی که اعضاء یک خانواده با یکدیگر دارند، باید بر مبنای صمیمیت، عاطفه، محبت، گذشت، فداکاری و تحسین و همچنین تامین نیازها باشد. خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که نوع ارتباط اعضا با یکدیگر می تواند تاثیر بسیار زیادی در نهادهای دیگر اجتماع بگذارد. به طور مثال اگر همسران نتوانند با یکدیگر ارتباط خوبی برقرار کنند و نتوانند نیازهای هم را تامین کنند، ممکن است در محیط کاری دچار مشکل شوند. این حالت در فرزندان هم وجود دارد. اگر والدین نتوانند با فرزندانشان بر اساس نیازهای آن ها ارتباط خوبی برقرار کنند، می تواند مشکلات تحصیلی و یا حتی انواع مختلف بزهکاری ها را برایشان ایجاد کند. پس ارتباط اعضاء داخل یک خانواده می تواند تمام ابعاد جامعه را در بر گیرد. در این مقاله راجع به نقش پدر در نوع شکل گیری شخصیت دختر و تربیت او راهکارهایی ارائه می شود.
نیازهای کودکان چیست؟ یکی از مهم ترین اقداماتی که والدین برای شکل گیری شخصیت سالم فرزندانشان باید انجام دهند، این است که نیازهای اساسی و پایه ای روانشناختی فرزندانشان را برآورده نمایند. سه دسته نیاز مهم است که اگر به نحو مطلوب برای کودکان زیر 7 سال برآورده شود، می تواند تاثیر مثبتی بر شخصیت آن ها داشته باشد. 1- نیاز های فیزیولوژیک 2- نیاز به محبت و تعلق پذیری 3- نیاز به امنیت
نیازهای فیزیولوژیک نیازهای فیزیولوژیک همان نیاز به خوراک، غذا و آب، نیاز به لباس مناسب و نیاز به مکان زندگی مناسب است. این دسته از نیازها، به عنوان اولین طبقه ی نیازهای کودکان از زمان تولد است که باید به نحو مطلوب برآورده شود. اگر کودک گرسنه است به او بدون وقفه زمانی غذا بدهیم، اگر تشنه است، آب بدهیم، اگر لباس خود را کثیف کرده است آن را سریع عوض کنیم.
نیاز به محبت و تعلق پذیری نیاز به محبت و تعلق پذیری، نیاز بعدی است که خیلی بیشتر باید برای آن زمان صرف شود. کودکان نیاز دارند که متوجه شوند والدینشان به آن ها علاقمند هستند و همچنین آن ها برای والدینشان فرد مهمی تلقی می شوند. والدین باید نوع محبتی را که کودک نیاز دارد شناسایی کند و متناسب با آن به فرزندشان محبت نمایند. در حدود 3 الی 6 سالگی علاقه و میل و رغبت دختران نسبت به پدرانشان بیشتر می شود و آن ها علاقه دارند که دقیقا همان کارهایی را که مادرشان برای پدر انجام می دهد را خودشان به تنهایی انجام دهند. این مساله به دلیل ایجاد عقده ای به نام عقده الکترا است. یعنی در این سن دخترها میل و علاقه شدیدی نسبت به پدرانشان پیدا می کنند و ممکن است حتی به تقلید از رفتارهای پدر هم بپردازند و کارهای مردانه را انجام دهند.
در این زمان پیشنهاد می شود که پدران زمان و فرصت بیشتری را برای تفریح و انجام دادن فعالیت های لذت بخش برای دخترانشان بگذارند. حتی بهتر است پدرها با دخترشان بدون حضور مادر حداقل در هفته یکبار به پارک یا سینما بروند و یا با یکدیگر در منزل به بازی و یا دیدن کارتون بپردازند. ولی باید توجه داشته باشیم اگر در این سن دختر بیش از اندازه به انجام دادن کارهای مردانه علاقمند شد او را متوجه هویت جنسی خودش کنیم و با انجام دادن کارهای دخترانه او را تشویق کنیم تا بتوانند در پایان این مرحله در 7 سالگی به همانندسازی با مادرش برسد.
نیاز به امنیت یکی دیگر از نیازهای مهم کودکان در این سن نیاز به امنیت است یعنی دور از خطر بودن. کودکان باید متوجه بشوند که دنیا محل امنی هست و کسانی در کنارش هستند که به او کمک کنند. یکی از مهم ترین مسایلی که می تواند در کودکان حس امنیت را ایجاد کند این است که کودک مشاهده کند که ارتباط والدینش با یکدیگر خوب است. هنگامی که کودکان متوجه مشاجرات و دعوای بین والدینشان نباشند از امنیت روانی بالایی برخوردار می شوند. این حالت در دختران از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اگر والدین نیازهای کودکان را برآورده نمایند می توانند کودکان سالم تر، با اعتماد به نفس بیشتر و موفق تر در زندگی را تربیت نمایند.
پرورش کودک شاد
اگر والدین نیازهای کودکان را برآورده نمایند می توانند کودکان سالم تری در زندگی تربیت نمایند
در زیر به راهکارهایی دیگر برای تربیت بهتر و شخصیت سالم تر کودکان، اشاره می شود. 1- والدین حتما مهر و محبت خودشان به یکدیگر را در حضور فرزندشان با رعایت مسایل و حد و حدود شرعی نشان دهند. یعنی فرزندان باید متوجه این مساله بشوند که والدینشان همدیگر را دوست دارند. فقط والدین باید مراقب باشند که رفتارهای بی پرده ای که ممکن است باعث ایجاد کنجکاوی جنسی فرزندان شود را انجام ندهند.
2- والدین باید حتما متناسب با نوع محبتی که فرزندشان دوست دارد، به او محبت نمایند.
3- حتما در زمانی که فرزندتان می خواهد با شما صحبت کند و یا مساله ای را تعریف کند، با او تماس چشمی برقرار کنید. این کار به کودک اعتماد به نفس بالایی را می دهد.
4- والدین حتما زمان هایی را برای انجام فعالیت های مشترک با فرزندانشان بگذارند.
5- در مواقعی که کودک کارهای مطلوب و مثبت انجام می دهد، حتما او را تشویق کنید. فقط در امر تشویق کردن مواظب باشید که کودک شرطی نشود. حد تعادل را رعایت کنید. گاهی مواقع با خریدن جایزه او را تشویق کنید و گاهی مواقع تشویق به صورت بیان جملات و کلمات و یا انجام دادن فعالیت های لذت بخش مثل با هم بازی کردن، نقاشی کشیدن، پارک رفتن و ... باشد.
6- از سن 3 الی 4 سالگی به بعد به کودکتان با توجه به توانی که دارد مسئولیت بدهید. اگر مسئولیتش را در بار اول به خوبی انجام نداد باز هم او را تشویق کنید و از دفعه بعد به او راه درست تر را نشان بدهید.
7- از سن 3 سالگی به بعد تحت هیچ عنوان دختر با پدرش به حمام نرود زیرا این کار باعث ایجاد زودهنگام کنجکاوی های جنسی می شود. ولی اگر تحت شرایطی خاص پدر مجبور به بردن دخترش به حمام بود، حتما با پوشش کامل این کار را انجام بدهد.
8- اگر کودکان بالاخص دختران در محیط زندگی بدون دغدغه و توام با آرامش زندگی کنند و بزرگ شوند قطعا از خیلی از آسیب های دوران نوجوانی می توانند در امان باشند.
برخی انگل ها اگرچه مضرند، اما به میزبان کمک می کنند تا با عفونت های مرگبارتری مقابله کنند
آیا دشمن دشمن من، دوست من است؟ عادلانه است بگوئیم که انگل ها در کل عوامل بدی برای میزبان خود هستند. بسیاری از آنها باعث بیماری و مرگ می شوند و ما انسان ها به هر قیمتی شده سعی می کنیم در دام عفونت ها نیفتیم. اما یافته حاکی از آن است که برخی انگل ها اگرچه در حالت انزوا مضرند، اما می توانند به میزبان کمک کنند تا با عفونت های مرگبارتری به مقابله بپردازند.
پی بردن به این که انگل ها چه زمانی برای بدن مفید واقع می شوند، می تواند ما را در چگونگی مدیریت بیماری های عفونت زا یاری برساند؛ متاسفانه در حال حاضر اطلاعات بسیار اندکی در خصوص این پدیده داریم. مطالعه جدید که در مجله Evolution Letters منتشر شد، به ما می گوید که انگل ها می توانند سازوکار های مختلفی را برای دفاع از میزبان خود در برابر سایر عفونت ها گسترش بدهند. این نتیجه بدان معناست که محافظت از میزبان باید در طبیعت عادی باشد.
این ضرب المثل «دشمن دشمن من دوست من است» برای مدت طولانی در میان جوامع انسانی رواج داشته است اما فقط در خصوص تعارضات میان انسان ها صدق نمی کند. جهان پر از نمونه هایی است که در آنها انگل ها تحت برخی شرایط مضر هستند و در شرایطی دیگر مفید واقع می شوند. باکتری هایی که در معده ما زندگی می کنند، می توانند هر از گاهی مشکل آفرین باشند اما آنها از اسکان میکروب های مضرتری مثل سالمونلا انتریکا که مسمومیت غذایی را در پی دارد، جلوگیری به عمل می آورد.
همچنین، باکتری هایی که حشرات را آلوده می کنند معمولا هزینه بر اند، اما از قابلیت محافظت در برابر عفونت های مرگبارتری برخوردارند. وقتی نوزاد حشره پروانه توسط یک مگس انگل دار دچار عفونت شود احتمال بقای بیشتری دارد تا اینکه یک ارگانیسم تک سلولی آن را مبتلا به یک عفونت سازد. انگل ها می توانند به طرق دیگری نیز به میزبان خود کمک کنند؛ برای مثال، با ایجاد بیماری های جدی تر در سایر گونه ها. این یکی از دلایل عمده ای است که توضیح می دهد چرا سنجاب های خاکستری به سرعت جایگزین سنجاب های قرمز در اکثر بخش های انگلیس شده اند. سنجاب های خاکستری حاملان ویروس سفلیس سنجاب اند و این ویروس برای سنجاب های قرمز یک عامل کشنده محسوب می شود و به ندرت به سنجاب های خاکستری صدمه می زند. بنابراین، برخی از گونه های باکتریایی در یک نوع نبرد زیستی شرکت می کنند و ویروس هایی را با خود حمل می نمایند.
این نمونه ها نشان می دهند که دچار عفونت شدن لزوما چیز بدی نیست و در واقع می تواند گاهی اوقات مفید واقع گردد. اما آنچه به ما نمی گویند، چگونگی و زمان تکامل آنها برای مفید بودن برای میزبان شان است. آزمایش های اخیر نشان داده اند که باکتری های نسبتا مضری که درون کرم های ذره بینی زندگی می کنند، می توانند در طی چند روز برای محافظت از میزبان خود در برابر یک عفونت مرگبار تکامل یابند. نتایج خیره کننده گویای آن است که باکتری ها می توانند توانایی محافظت از میزبان را در برابر سایر بیماری های عفونت زا در خود گسترش بدهند. هنوز اطلاعات بسیار ناچیزی درباره چگونگی و زمان وقوع چنین تکاملی موجود است. اگر یک پارازیت برای محافظت از میزبان خود درباره یک عفونت مرگبارتر تکامل یابد، آیا میتوان مدعی شد که دشمن به یک دوست تبدیل شده است؟
ما با استفاده از مدل سازی ریاضی به بررسی تکامل دو نوع محافظت از میزبان پرداختیم: مقاومت و تحمل. انگل هایی که مقاومت میزبان خود را در برابر عفونت ها به ارمغان می آورند، این احتمال را کاهش می دهند که گونه دومی خواهد توانست تا میزبان را آلوده سازد؛ مثلا زمانی که باکتری های موجود در معده از اسکان سایر میکروب ها یا باکتری ها جلوگیری کنند. در مقابل، انگل هایی که در افزایش تحمل میزبان به عفونت ها نقش دارند، ضرر ایجاد شده توسط گونه های دیگر را پس از اعمال عفونت کاهش می دهند؛ ظاهرا همین اتفاق در مورد ارگانیسم هایی تک سلولی ای صدق می کند که از نوزاد حشره پروانه در مقابل مگس های انگلی محافظت می کنند.
ما دریافتیم که هر دو نوع حفاظت یاد شده تحت طیف گسترده ای از شرایط، فرگشت می یابند، اگرچه انگل محافظتی شاید برای دفاع از میزبان منابع را از رشد و تولید مثل به سوی انحراف بکشد و خلل ایجاد کند. اما تفاوت های قابل توجهی میان دو نوع محافظت یاد شده وجود دارد. برای مثال، شیوه «مقاومت» معمولا اندازه جمعیت میزبان را افزایش می دهد اما شیوه «تحمل» می تواند اثری منفی داشته باشد زیرا شیوع کلی بیماری را افزایش می دهد.
این تفاوت ها نشان می دهند که ساز و کار محافظت برای تعیین اینکه آیا انگل محافظتی واقعا مفید است یا خیر، حیاتی است. ما می توانیم مدل سازی ریاضی را با آزمایش های مربوط به باکتری های تکامل یابنده ترکیب کنیم تا به سوالات شگفت انگیزی درباره چگونگی تکامل سایر گونه ها در واکنش به محافظت از میزبان پاسخ بگوئیم. پاسخگویی به این گونه سوالات می تواند به ما در یافتن راه های جدید درمان بیماری های عفونت زا کمک کند. نتایج تحقیقات ما نگرش ما را نسبت به یک پدیده زیستی خارق العاده که اطلاعات بسیار اندکی در موردش داریم بهبود می بخشد. با توجه به افزایش فزاینده نمونه های محافظت انگلی، پر واضح است که دشمن دشمن شما می تواند واقعا دوست شما باشد.
سپری کردن روز با عشق یعنی شما تلاش کنید که سخاوتمند باشید ، از بقیه تعریف کنید و متواضع و صادق باشید. حکمت نهفته در این روش ، ساده است. در طی روز به دفعات اهمیت زندگی با عشق را به عنوان بالاترین اولویت به خود یادآوری نمایید. بدین ترتیب، وقتی موردی مهمتر از عشق در زندگی شما وجود نداشته باشد معجزه ای در زندگی شما رخ می دهد. «مسائل بی اهمیت» در حد خود در نظر گرفته می شوند و فرد به زیبایی و شاد ی زندگی آگاه می گردد. هر روز از زندگی روزمره ما کیفیتی فوق العاده می یابد و ما مهمترین واقعیت زندگی را تجربه می کنیم.
«روز را با عشق شروع کنید»
یعنی هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوید، قلب خود را بگشایید، و تصمیم خود را در مورد دوست داشتن همه جنبه های زندگی به خود یادآوری نمایید.
«روز را با عشق سپری نمایید»
یعنی انتخاب و اعمال شما از تصمیم شما مبنی بر این که دوست بدارید، صبور ، مهربان و آرام باشید سرچشمه می گیرد. کلیه امور را در حد اهمیت خود بررسی کنید و از آن یک مورد شخصی نسازید و بیش از حد با مسائل درگیر نگردید. پس به خود و دیگران اجازه دهید که قدری ناکامل بوده و نواقصی داشته باشند و بیش از حد پیشنهاد و انتقاد نکنید . سپری کردن روز با عشق یعنی شما تلاش کنید که سخاوتمند باشید ، از بقیه تعریف کنید و متواضع و صادق باشید. در طی روز به دفعات اهمیت زندگی با عشق را به عنوان بالاترین اولویت به خود یادآوری نمایید. بدین ترتیب، وقتی موردی مهمتر از عشق در زندگی شما وجود نداشته باشد معجزه ای در زندگی شما رخ می دهد.
«روز را با عشق به پایان ببرید »
یعنی لحظاتی از روز را به یادآوری و سپاسگزاری اختصاص دهید. شاید به دعا کردن یا تأمل و تفکر بپردازید یا به روزی که سپری کرده اید نظری بیندازید و در حین مرور کارهای روزانه متوجه شوید که هدف زندگی و عشق با اعمال و انتخاب های شما به خوبی هماهنگ شده اند. شما این کار را انجام داده اید نه به خاطر کسب امتیاز یا سخت گیری به خود، بلکه صرفاً برای تجربه نمودن آرامش تام با هدف دوستی و شناخت فضاهایی که فردا با عشق بیشتری در آن عمل نمایید.
موسیقى تراوش احساسات و اندیشههاى آدمى و مبین حالات درونى وى مىباشد.
موسیقى یا ترانه به هر نوا و صدایی گفته میشود که شنیدنی و خوشآیند باشد و انسان یا موجودات زنده را دچار تحول کند. موسیقی بیان احساسات انسان است به وسیله اصوات. موسیقی هنری است دارای نوا و سکوت. ارائهٔ تعریف آکادمیک موسیقی موضوعی است که برای قرنها مورد بحث و کشمکش صاحبنظران بوده است. همچنان هیچ تعریفی از موسیقی وجود ندارد که مورد قبول همهٔ اهل این هنر باشد. طبق یکی از پذیرفتهشدهترین این تعاریف، موسیقی به اصواتی گفته میشود که آگاهانه تولید شوند.
شنیدن یک آهنگ آرام بخش و جذاب مىتواند پایانپذیر خستگى روزانه شما باشد. واژهٔ موسیقى ریشهٔ یونانى دارد و گرفته شده از کلمه Mousika و مشتق از کلمه Muse میباشد و در عربى قَى تلفظ مىشود. از زمان منصور خلیفهٔ عباسى توجه به آثار یونانى آغاز شد و سپس در دوران هارون پنجمین خلیفهٔ عباسى (۱۹۸-۲۱۸ هـ) با تأسیس بیتالحکمه به اوج خود رسید. مقارن همین دوران بوده است که واژهٔ موسیقى راه یافته و بهتدریج جایگزین غناء عربى شده است.
موسیقی به دو بخش تقسیم می شود:
– موسیقی ضربی
– موسیقی بی ضرب
موسیقی ضربی به موسیقی هایی گفته میشود که دارای وزن باشد مانند آهنگ هایی که برای رقص ساخته شده باشد؛ پیش در آمد، مارش و غیره. موسیقی بی ضرب آن است که دارای وزن معین و معلومی نباشد که بهترین نمونه آن آوازهای موسیقی ایرانی می باشد.
موسیقی از دید بزرگان:
براساس مدارک موجود واژۀ موسیقى و همخانوادههاى آن در مفاتیحالعلوم خوارزمى و رسالهٔ موسیقى اخوانالصفاء دیده مىشود که هر دو متعلق به سدهٔ چهارم هجرى (دهم میلادی) است. خوارزمى در تعریف موسیقى مىگوید: موسیقى به معنى پیوند آهنگهاست… تعریف سادهٔ موسیقى یا صداهاى موسیقایی، صداهاى خوشایندى مىشود که انسان از شنیدن آنها احساس لذت مىکند.
با بالا رفتن سطح فرهنگ و هنر معلوم شد صداهاى خوشایند، صداهایى هستند که از نظمى خاص پیروى مىکنند و بین آنها نسبتهاى معینى وجود دارد. براى همین عدد در موسیقى داراى اهمیت بسیارى است. تا جائىکه فیثاغورث معتقد است که عدد اصل وجود در آفرینش است.
پیروان او اجسام را هر یک عدد مىداشتند و معتقد بودند که چون کرات آسمانى و افلاک از یکدیگر فاصلههاى معینى دارند، از نسبت آنها نغمهها ساخته مىشود و آوازها در اصل ناشى از حرکت افلاک هستند.
مرحوم خالقى در کتاب نظى به موسیقى مىنویسد: ”موسیقى صنعت ترکیب اصوات و صداهاست بهطوریکه خوشایند باشد و سبب لذت سامعه و انبساط و انقلاب روح گردد.“
ابوعلىسینا مىگوید: موسیقى علمى است ریاضى که در آن از چگونگى نغمهها، از نظر ملایمت و تنافر و چگونگى زمانهاى بین نغمهها بحث مىشود تا معلوم شود که لحن را چگونه باید تألیف کرد.
ابونصر فارابى در احصاءالعلوم موسیقى را علم شناسایى الحان مىداند که شامل دو علم است: یکى علم موسیقى عملى و دیگرى علم موسیقى نظری. امروزه نیز این تقسیمبندى در موسیقى وجود دارد. افلاطون در تعریف موسیقى مىگوید: ”موسیقى یک ناموس اخلاقى است که روح و جهانیان و بال به تفکر، و جهش به تصور، و ربایش به غم و شادی، و حیات به همه مىبخشد.“
و بتهوون در تعریف زیباى خود مىگوید: موسیقى مظهرى است عالىتر از هر علم و فلسفهای، موسیقى سنتى ایران شالم قطعاتى است که در مجموع بهعنوان ردیف موسیقى ایرانى گفته مىشود. امتیاز موسیقى ایرانى در امکانات وسیع مقامى و ملودىهاى غنى آن است. این موسیقى هنرى است بسیار ظریف و عمیق.
براستی موسیقی چیست؟
براستی موسیقی چیست؟ چگونه تعریف میشود؟ آیا واقعا موسیقی ملودی تکنواخت و نوای سازهای مختلف است، که طنینی به صدای خواننده بدهد و دنگ و دونگی باشد برای پوشاندن صدای ناهنجارش؟
ولی نه، موسیقی فراتر از تعریف در الفاظ است و شگفتی آن نیز در همین است. موسیقی جبران ناکامیهای زبان است و شیوهای برای بیان احساسات ناملموس. احساساتی که نمیدانیم چه هستند… آنجا که زبان از گفتن باز میماند، موسیقی مأمنی میشود برای روح، و زبانی میشود برای بیان احساسات و ناگفتههای ناشناخته…
موسیقی هر چه هست، سرچشمهای از درون انسان دارد و مخلوقی است که «از روح آدمی جان گرفته و به روح آدمی جان میدهد» موسیقی، طنین از دل برآمدهای است که لاجرم بر دل مینشیند. ولی از چه دلی برآمده و بر چه دلی مینشیند؟
روح پویا و احساسات متغیر که ارتباطی مستقیم با شرایط سنی، حوادث گوناگون و … دارد چه میگوید و چه میخواهد؟ شاید نداند «چه میخواهد» ولی آنچه را که میخواهد میشناسد. در هر لحظه به موسیقی گوش میدهیم، از آن لذت میبریم و همین کافیست…
البته موسیقی فقط غذای روح و زبان احساسات نیست، بلکه درمانی برای جسم نیز هست. تحقیقات نشان داده است موسیقی که ترکیبی از صداهای گوناگون است، بر روی عملکرد و متابولیسم بدن تأثیر میگذارد و اثری مستقیم بر روی بخشهای اصلی بدن از جمله غدد گوناگون، قلب، دستگاه تنفسی، مغز و … دارد و موسیقی به عنوان ترکیبی «منظم» و «زیبا» از اصوات، تأثیری مثبت بر روی جسم نیز میگذارد.
ولی شناخت تأثیرات مستقیم آن بر روی بدن نیاز به ورود به دنیای علم موسیقی درمانی دارد. البته ارتباط روح و جسم انسان باز هم به ما میگوید که در هر لحظه، لذت بردن روح از یک موسیقی مترادف است با تأثیر مثبت آن بر روی جسم انسان…
روح انسان است که زیبایی موسیقی را میفهمد و این روح است که مانند یک استاد خبرهی زیباشناسی در مورد موسیقی قضاوت میکند.
زیباییشناسی در موسیقی دارای دو جنبهی تحلیلی و ترکیبی است. زیباییشناسی تحلیلی مربوط به زیبایی اصوات و نوای سازهاست و موج برخاسته از پیانو و ناله و افغان ویولن و کمانچه و … همه واژههای زیبایی هستند برای گفتن سخنی زیبا، ولی بعد ترکیبی موسیقی برمیگردد به «نظم» و «آهنگی» که هنرمند با کنار هم چیدن نتها و آواها میآفریند.
در جنبهی ترکیبی است که هنرمند معنا پیدا میکند و موسیقی سخن میگوید و جملهای زیبا میشود از واژههای زیبا… حتی اگر واژههای اصوات نیز زیبا نباشند، جمله زیباست و اگر صدای ساز زیبا نیست، هنرمند آهنگی زیبا از آن میآفریند، براستی که هنر همین است و نه نواختن ساز و نه دامبول و دیمبول…
دریغا که این هنر در سرزمین هنر و موسیقی گم شده است، اگر هم هست، محو، ثابت و بیحرکت است و این ثبوت در گذر زمان و تحول انسان از بین خواهد رفت. افسوس که آوایی از «چنگ» و «عود» و «نای» و … توسط «نکیسا» و «باربد» زمان آفریده نمیشود…
و باز افسوس که در طاق بستان زمان، تصویری از خسرو پرویزی نیست که به نوای چنگ و عود گوش بسپارد و به هنرمندان ارج نهد… دریغا که آوای سهگاه، ماهور و شور در هیاهوی روزگار محو و بینشان شده است…
ولی «کجاست حرکت؟»، «کو اقدام؟»… شاید افسوس را باید به همین دلیل خورد…