روش لیپوماتیک جدیدترین روش تخلیه چربی از بدن با نتیجه ای کاملا متفاوت و باور نکردنی در مقایسه با سایر روش های تخلیه چربی مثل ساکشن و یا لیپولیزر است.
به وب سایت من خوش امدید
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
عبارتست از یک استراتژی یا یک رشته اعمال از پیش طرحریزی شده توسط تصمیمگیرندگان حکومتی که مقصود آن دستیابی به اهدافی معین، در چهارچوب منافع ملی و در محیط بینالمللی است. بهطور خلاصه میتوان گفت که سیاست خارجی شامل تعیین و اجرای یک سلسله اهداف و منافع ملی است که در صحنهي بینالمللی از سوی دولتها انجام میپذیرد. سیاست خارجی میتواند ابتکار عمل یک دولت و یا واکنش آن در قبال کنش دیگر دولتها باشد[1] و در تعریفی دیگر میتوان اینطور تعریف کرد که: جهتی را که یک دولت بر میگزیند و در آن از خود تحرک نشان میدهد و نیز شیوهی نگرش دولت را نسبت به جامعهي بینالمللی، سیاست خارجی میگویند. 2
سیاست خارجی، سیاست بین الملل و روابط بین الملل
بین این سه واژه تفاوت وجود دارد، و این تمایز بهطورکلی به تفاوت میان هدفها و اقدامات(تصمیمات و خط مشیها) یک دولت یا دولتها، و کنشهای متقابل میان دو یا چند دولت ارتباط پیدا میکند. اگر در تحلیل خود به اقدامات یک دولت در قبال محیط خارج و شرایط معمولا داخلی موثر در تعیین اقدامات مزبور بپردازیم اساسا به سیاست خارجی توجه کردهایم. اما اگر به آن اقدامات فقط به منزلهی جنبهای از الگوی اقدامات یک دولت و واکنشها یا پاسخهای دیگران بپردازیم، به سیاست بینالملل یا روندهای کنش متقابل دو یا چند دولت مینگریم. و اصطلاح روابط بینالملل بهصورت متمایز از سیاست بینالملل و سیاست خارجی، میتواند به همهي شکلهای دولتی و غیر دولتی کنش متقابل اعضای جوامع مختلف اطلاق شود. مطالعهي روابط بینالملل دربر گیرندهي تحلیل سیاستهای خارجی یا روندهای سیاسی میان ملتها نیز هست.[3]
خاستگاه سیاست خارجی
برای روشن شدن ادبیات سیاست خارجی باید به مبحث روابط بینالملل برگردیم. نظریههای روابط بینالملل از یک لحاظ به دو بخش نظریههای اندرکنش[4] و نظریههای کنش[5] تقسیم میشوند. نظریههای اندرکنش با روابط بازیگران در عرصهي بینالمللی سر و کار دارند، درحالیکه نظریههای کنش صرفا با بازیگر درون نظام بینالمللی سر و کار دارند. روابط بینالملل عبارت از مطالعه اندرکنش بازیگران عرصهي بینالمللی است، و سیاست خارجی مطالعهي کنش این بازیگران است. بدین ترتیب، نظریهي اندرکنش عرصهي بررسی روابط (سیاست، اقتصاد و فرهنگ) بینالملل است، درحالیکه نظریهي کنش عرصهي بررسی سیاست خارجی است.
روابط بینالملل به قدمت خود دولت – ملتها میباشد. اما تحلیل سیاست خارجی، بهعنوان یک رشته متمایز تئوریک عمدتا بعد از جنگ جهانی دوم بهوجود آمد.
آغاز کار رشتهي سیاست خارجی را معمولا سه منبع عمده میدانند: مقالهي جیمز روزنا با عنوان “پیش نظریهها و نظریههای سیاست خارجی،” کتاب ریچارد اسنایدر و همکارانش با عنوان تصمیمگیری به مثابه رویکردی در مطالعهي سیاست بینالملل، و کتاب هارولد و مارگارت اسپراوت با عنوان “فرضیههای مناسبات انسان – محیط درون عرصهي سیاست بینالملل.” بهطور خلاصه میتوان گفت این آثار دارای تاثیر تئوریک قابل توجهی در رشتهي سیاست خارجی بودند و موجب شکلگیری سه شاخه در مطالعات سیاست خارجی با عناوین “سیاست خارجی مقایسهای”، تصمیمگیری سیاست خارجی،” و “محیط و زمینهي سیاست خارجی گردیدند.”[6]
اهداف را، تصمیمگیرندگان رسمی دولت انتخاب میکنند تا یا وضع بینالمللی موجود را به نفع منافع ملی خود تغییر دهند و یا در حفظ آن بکوشند. اهداف سیاست خارجی[7] حاصل تحلیل مقاصد[8] و وسایل[9] نیل به اهداف میباشد. گرچه اهداف روشن و واقعی سیاست خارجی، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است، همهي کشورها دارای اهداف زیر میباشند:
-1هدفهای کوتاه مدت[10] و حیاتی: منافع و ارزشهای حیاتی از جمله این اهداف به شمار میآیند و غالبا با حفظ موجودیت یک واحد سیاسی بیشترین ارتباط را دارند. زیرا آشکار است که واحدهای سیاسی بدون حفظ موجودیت خود نمیتوانند به دیگر هدفها دست یابند. تعیین دقیق ارزش یا منافع حیاتی در کشوری خاص، بستگی به ایستارهای سیاستگذاران آن کشور دارد. بهعنوان مثال میتوان به موارد زیر اشاره کرد: استقلال، امنیت ملی، یکپارچگی سرزمین، رفاه اقتصادی و حفظ و تقویت شیوهي زندگی. این هدفهای فوری هستند و تعدادشان از بقیهي اهداف بیشتر است.
-2هدفهای میان مدت: این هدفها زمان بر هستند و بعد از اهداف کوتاه مدت دارای اولویت اند. همانند: سلطهی منطقهای، ترویج ارزشها در خارج، تضعیف مخالف و توسعهي فرصتهای اقتصادی در خارج.
-3 هدفهای بلند مدت: که عبارتند از طرحها و رویاها و پندارهای مربوط به سازمان سیاسی یا ایدئولوژیک غایی نظام بینالمللی، قواعد حاکم بر روابط درون نظام مزبور و نقش دولتهای خاص در این نظام. تفاوت بین هدفهای میانمدت و بلندمدت، تنها به تفاوت در عامل زمان که ذاتی آنهاست، مربوط نمیشود؛ بلکه همچنین میان آنها تفاوت مهمی از حیث دامنه وجود دارد. دولتها به هنگام پافشاری بر هدفهای میانمدت، درخواستهایی خاص از دولتهایی خاص دارند؛ اما در تعقیب هدفهای بلندمدت، درخواستهای دولتها معمولا جهانی است.[11]
الگوهای بررسی سیاست خارجی
برای بررسی جنبههای گوناگون سیاست خارجی، باید چندین مدل را در نظر گرفت، که البته بین دانشمندان علوم سیاسی اختلافی هستند و بعضی موارد دیگری را مد نظر دارند:[12]
گرچه تصمیمگیرندگان نقشی اساسی را در فرایند سیاستگذاری خارجی ایفا میکنند، نباید تصور کرد که هدفها و منافع ملی بدون مقدمه از اذهان سیاستگذاران تراوش کرده، بهصورت سیاستها و جهتگیریهای خاصی به مورد اجرا در میآیند؛ بلکه عوامل دیگری در بهوجود آمدن آنها دخیل میباشند از جمله:[13]
-1 ارزشها و اعتقادات
سیستم اعتقادی یک دولت، از این لحاظ حائز اهمیت است که طرحی نسبتا روشن از کارکرد نظام بینالمللی و نیز موقعیت یک دولت در قبال سایر دولتها بهدست میدهد. بر همین اساس، برخی از رفتارهای بینالمللی مورد طرد و انکار واقع میشود و پارهای دیگر بهگونهای مورد تفسیر مجدد قرار میگیرد که با نظام اعتقادی و ارزشی حاکم بر جامعه سازگار باشد. این واقعیت را نیز نباید نادیده گرفت که نظام اعتقادی، در بسیاری از موارد محدودیتهای بسیاری در عرصهي انتخاب راهحلهای گوناگون در سیاست خارجی، بهوجود میآورد. آثار این محدودیتها را میتوان در انعقاد قراردادها و عضویت در اتحادها و ائتلافها مشاهده کرد.
-2 زمینه های تاریخی و فرهنگی
این عامل گاه به صورت خودآگاه و گاه به صورت ناخودآگاه، مستقیم و غیر مستقیم، تصمیمگیرندگان سیاست خارجی را تحت تاثیر خود قرار میدهد.
-3 تصویر کلی از سیاست بینالمللی
مقصود از این عامل، درک یک سیاستگذار از واقعیتها و شرایط محیط بینالمللی، متعارض بودن یا نبودن خواستها و منافع دیگران با دادههای سیاست خارجی، و مطلوب بودن رفتارهای گوناگون بازیگران مختلف سیاست بینالمللی است. به دیگر سخن آنکه سیاستگذاران در برخی از موارد بهصورت ناخودآگاه، اوضاع بینالمللی را آنطور که دلخواه آنان است میبینند و نه آنگونه که واقعیت دارد.
-4برداشتها
سیاستگذاران خارجی دربارهي هر مسئلهي بینالمللی، دارای فرضهایی هستند و این فرضها طیف گستردهای از دوستی و خصومت و اعتماد و عدم اعتماد را تشکیل میدهد.
-5 مشکلات داخلی و افکار عمومی
گاه سیاستگذاران به سبب وجود یک سلسله مسائل و بحرانهای داخلی و بهمنظور انحراف افکار عمومی، سیاستهای اتخاذ میکنند که هدف از آنها منحرف کردن افکار از مسائل داخلی به مسائل خارجی است. این وضعیت ممکن است شرایطی بهوجود آورد که دولتی، مجبور به جهتگیری خاصی در سیاست خارجی شود و در نتیجه به سوی استراتژی جدیدی سوق داده شود.
-6نیازهای داخلی
جهت تامین نیازهای داخلی اعم از اقتصادی و تکنولوژیک، فرهنگی و امنیتی، بسیاری از موارد، هدفها، تصمیمات و اعمال سیاست خارجی، در راستای برآورده شدن آنها قرار میگیرند.
-7ساختار نظام بینالملل
ساختار نظام بینالمللی، محدودیتها و نیز امکاناتی برای سیاستگذاری به وجود میآورد. بهعنوان مثال در زمانی که جهان در فضای دو قطبی به سر میبرد، کشورها به ناچار در یکی از دو بلوک قرار میگرفتند و تعداد اندکی به سختی در گروه عدم تعهد قرار میگرفتند. باید به این نکته نیز اشاره کرد که بسیاری از تصمیمها و دادههای سیاست خارجی، واکنشی است نسبت به رفتار سایر بازیگران بینالمللی.[14]
ابزارهای سیاست خارجی
-1چانهزنی دیپلماتیک: حکومتها در تلاش برای دستیابی به هدفها، تحقق ارزشها، یا دفاع از منافعشان باید با اشخاصی ارتباط برقرار کنند که مایلاند اعمال و رفتار آنان را متوقف کنند، تغییر دهند یا سبب ادامه آن گردند.
-2 تبلیغات: کشورها برای رساندن پیامهای خود از فنون خاص استفاده میکنند از آن جمله؛ نامگذاری و برجسته ساختن یک اصل کلی و انتقال آن.
-3 پاداش و اجبار اقتصادی: باید گفت که هدفهای رفاهی، هدفهای اصلی اکثر حکومتها هستند و کشورها برای رفع نیازهای خود و رسیدن به رشد اقتصادی احتیاج به ارتباط با بازارهای جهانی دارند. یکی از ابزارها، محدود کردن این ارتباط و یا توسعه دادن آنست؛ که از طرق زیر انجام میپذیرد: برقراری تعرفه،[15] سهمیهبندی،[16] تحریم،[17] برقراری ممنوعیت معامله،[18] اعطای وام و اعتبارات و تغییر نرخ ارز، تنظیم فهرست سیاه،[19] صدور مجوز،[20] مسدود کردن داراییها،[21] سلب مالکیت[22] و اعطا و یا متوقف ساختن کمکها.[23]
اجرای سیاست خارجی
اجرای سیاست خارجی تفاوت بسیاری با اجرای سیاست داخلی دارد. در سیاست داخلی، دولت توسط حاکمیت و کنترلی که بر اتباع خود دارد، اجرای تصمیمات را تضمین میکند، لکن در سیاست خارجی، هیچ دولتی بر دولت دیگر کنترل حاکمانه ندارد.
نخستین مرحله برای اجرای سیاست خارجی، توضیح قانعکننده است. کشورهایی که همکاری آنها برای اجرای تصمیمات ضروری است، باید قانع شوند که سیاست اتخاذ شده به نفع آنها نیز هست؛ پس باید بتوانیم به نقطه نظر مشترک با آنها برسیم. برای این کار باید بتوانیم به نقطهي زینی نزدیک شویم.
دومین مرحله برای اجرای سیاست خارجی استفاده از ابزارهایی برای وادار کردن دیگران است؛ که دارای تکنیکهای خاص خود میباشد.[24]
داشتن سرگرمی فقط برای گذران وقت نیست؛ سرگرمی میتواند کیفیت زندگی شما را بهبود دهد. سرگرمی کاری است که برای لذت یا تفریح انجام میدهید. این کارها را در اوقات فراغتتان انجام میدهید و برای انجام آنها حقوق نمیگیرید. از آنجا که سرگرمیها، فعالیتهای اوقات فراغت هستند، خیلی از مردم سرگرمی را به عنوان چیزی لوکس میدانند که از پس هزینههای آن برنمیآیند:«کی وقتشو داره؟»
اما معلوم شده که سرگرمی فقط برای لذت بردن نیست. داشتن سرگرمی مزیتهایی زیادی دارد، مثلاً:
میتواند به شما احساس مفید بودن بدهد. میتواند خلاقیت شما را شکوفا کند. میتواند ذهن شما را فعال نگه دارد. میتواند باعث شور و اشتیاق شما بشود.
بعضی از سرگرمیها علاوه بر لذتبخشی، برایتان مفید هم هستند. در ادامه ۱۶ تا از این سرگرمیها را به شما معرفی میکنیم که کیفیت زندگی شما را بهبود میدهند: ۱. مدیتیشن انجام دهید
همه باید مدیتیشن را امتحان کنند. اما آیا مدیتیشن سرگرمی است؟ من معتقدم که هست. انجام مدیتیشن به شما کمک میکند استرس کمتری داشته باشید، فشار خونتان پایین بیاید، سیستم ایمنی بدنتان تقویت شود و حتی توانایی تمرکزتان بالاتر برود.
آیا مدیتیشن لذتبخش است؟ وقتی روزانه به مدت ۱۰ دقیقه به مدیتیشن میپردازید، یک شمع روشن میکنید و روی زیرانداز یوگایتان دراز میکشید، کاملاً ریلکس و آرام میشوید و حالوهوای خوبی خواهید داشت. پس مدیتیشن بدون شک لذتبخش است. ۲. چیزی برویانید
باغبانی سرگرمی واقعا مفیدی است. چه چیزی مفیدتر از اینکه گلهای زیبا بکارید و میوه و سبزی خودتان را پرورش دهید؟ اما این تمام ماجرا نیست، باغبانی تأثیرات دیگری هم روی شما خواهد داشت:
میزان کورتیزول، یعنی هورمون استرس شما را کاهش میدهد. پرورش یک گیاه از دانه تا مرحلهی میوه دادن، توانایی شما را در ایجاد تغییرات مثبت در این دنیا افزایش میدهد. یک نوع ورزش به حساب میآید (و همهی ما به ۱۵۰ دقیقه ورزش در هفته نیاز داریم). تحقیقات نشان داده است باغبانی زوال عقل را تا ۳۶ درصد کاهش میدهد.
۳. با آشپزخانه آشتی کنید
تحقیقات نشان دادهاند افرادی که در خانه آشپزی میکنند نسبت به افرادی که بیشتر بیرون غذا میخورند، سالمتر هستند و زندگی طولانیتری دارند. در واقع وقتی مواد اولیهی لازم برای غذایتان را از خواروبار فروشی میخرید، غذای آمادهی کمتر، غذای پُرشِکر و چربی کمتری میخرید و در عوض، انتخابهای سالمتری دارید.
از این گذشته، با آشپزی در خانه در هزینههایتان هم صرفهجویی میکنید. ۴. یک کتاب دستتان بگیرید
کتاب خواندن خیلی باارزشتر از وقتگذرانی و لذت بردن است. خواندن، مهارت درک مطلب شما را تقویت میکند، به ذهن شما یاد میدهد تمرکز کند و دامنهی لغت شما را گسترش میدهد. همچنین کتاب خواندن قدرت مغز شما را هم افزایش میدهد. درست همانطور که پیادهروی بدنتان را تمرین میدهد، خواندن هم مغزتان را تمرین میدهد.
از این گذشته، تحقیقات نشان میدهد مطالعه استرس را تا ۶۹ درصد کاهش میدهد و کمک میکند بهتر بخوابید. بهترین کار این است که تلاش کنید این سرگرمی را درست قبل از به رختخواب رفتن انجام دهید. ۵. موسیقی را دریابید
ساز زدن، میتواند رشد شناختی شما را افزایش دهد. بهعلاوه، هماهنگی چشم-دست و چابکی شما را بهتر میکند. تازه قسمتش جالبش اینجاست: ساز زدن آیکیو را هم در کودکان و هم در بزرگسالان تا ۷ نمره افزایش میدهد. وسوسه نشدید که بیرون بروید و یک کیبرد بخرید؟ ۶. صفحهی شطرنج را از کمد بیرون بیاورید
احتمالا خودتان میدانید شطرنج برای بهبود تواناییهای شناختی مغز، یک سرگرمی عالی است. اول از همه، شطرنج هر دو نیمکرهی مغز را تمرین میدهد. بازیکنان اول از نیمکرهی چپ مغز استفاده میکنند و آن را تقویت میکنند. این نیمکره با شناخت اشیا سروکار دارد. بعد، این بازی از نیمکرهی راست استفاده میکند که این نیمکره با الگوی شناخت کار میکند.
از این گذشته، شطرنج به شما کمک میکند تا حافظهتان را تقویت کنید و تفکر استراتژیک را یاد بگیرید.
۱۰. با کاراتهباز درونتان ارتباط برقرار کنید
ورزش های رزمی
مطالعه و یادگیری یک هنر رزمی ـ مثل کاراته ـ واقعا باارزش است. با یادگرفتن هنر رزمی، یاد میگیرید که از خودتان دفاع کنید. بهعلاوه، نظم و انضباط و توانایی تمرکز هم کسب میکنید. تمرین هنرهای رزمی به شما کمک میکند تا تعادل، استقامت، هماهنگی و قدرت را در خودتان تقویت کنید و ذهن و بدنتان را آشتی دهید. ۱۱. سوار بر موجها شوید
موج سواری
فلو یا تچان یک حالت ذهنی است. در این حالت آنقدر در کاری که انجام میدهید غرق میشوید که خودتان را فراموش میکنید، زمان از حرکت باز میایستد و با کاری که در آن لحظه در حال انجامش هستید یکی میشوید. موجسوای یکی از بهترین راههای تجربه این حالت است، به این خاطر که:
محیطی چالشبرانگیز دارد. وقتی موجسواری میکنید، همیشه چیزهای پیشبینی نشدهای در انتظار شما هستند. به خاطر همین، باید همیشه روی کاری که انجام میدهید کاملاً متمرکز باشید. اهداف مشخص دارد. از این واضحتر نمیشود: سوار بر موجها شوید و از تخته موجسواری سقوط نکنید. همان لحظه نتیجه را میبینید. از دو حالت خارج نیست: یا موفق میشوید موجسواری کنید یا موفق نمیشوید!
۱۲. میل بافتنی دستتان بگیرید
بافتنی ببافید
کارشناسان معتقدند کارهای دستی برای افرادی که از اضطراب، افسردگی و یا درد مزمن رنج میبرند مفید است. در واقع، کارهای دستی فایدههایی شبیه مدیتیشن دارند. ویکتوریا شیندلر، کاردرمانگر، توضیح میدهد که حرکتهای متناوب به عنوان مثال بافتن، رشتههای عصبی پاراسمپاتیک را فعال میکند که این رشتهها نیز پاسخهای جنگ و گریز را آرام میکنند. ۱۳. قلم در دست بگیرید
بنویسیدداشتن یک دفترچهی خاطرات به شما کمک میکند افکارتان را منظم کنید، برنامهریزی کنید که چطور به اهدافتان برسید، مشکلات را حل کنید و همچنین به عنوان یک مکانیزم ضد استرس عمل میکند. به علاوه، دانشگاه آستن در تگزاس ادعا کرده که نوشتن منظم، سلولهای ایمنی موسوم به لنفوسیت تی را تقویت میکند.
در نهایت، نوشتن به شما کمک میکند که خودتان را بهتر بشناسید و همچنین کمک میکند دریابید چه چیزهایی خوشحالتان میکند و چه چیزهایی انرژی شما را میگیرد. با دانستن این موضوع میتوانید بیشتر به سمت کارهایی بروید که برایتان لذتبخش هستند و از موقعیتها و آدمهایی که ناراحتتان میکنند فاصله بگیرید. ۱۴. در کلاسهای آنلاین شرکت کنید
دانش قدرت است. با شرکت در کلاسهای آنلاین و تبدیل آن به یک سرگرمی، تمام این موارد را به دست میآورید:
* یادگرفتن مهارتهای جدید احساس مفید بودن را در شما افزایش میدهد. به این معنی که به تواناییتان در دستیابی به نتایجی که میخواهید، باور پیدا میکنید.
* یادگیری، شما را در کارتان باارزشتر میکند که این حتی میتواند باعث شود ترفیع هم بگیرید.
* یادگیری مغزتان را تحریک میکند و به شما کمک میکند ذهنتان را آماده نگه دارید. ۱۵. یک زبان جدید یاد بگیرید
یاد گرفتن زبان جدید به شما اجازه میدهد وقتی سفر میروید بتوانید با اهالی آن زبان ارتباط برقرار کنید. همچنین، مسلط بودن به دو یا سه زبان، برای رزومهی شما عالی است.
قسمت جالب ماجرا این است که تحقیقات نشان دادهاند مغز افراد دو زبانه نسبت به مغز افراد تک زبانه متفاوت عمل میکند. یادگرفتن زبان جدید شما را باهوشتر میکند، از شما شخص قاطعتری میسازد و حتی باعث میشود بتوانید به زبان مادریتان بهتر صحبت کنید. از این گذشته، یادگیری زبان جدید احتمال زوال عقل را کاهش میدهد. ۱۶. به دلقک درونتان توجه کنید
تمرین تردستی کنید. تردستی تمرکز و هماهنگی چشم و دست شما را بهبود میدهد. بهعلاوه، نوعی مدیتیشن هم حساب میشود، چون تمام توجه شما روی اشیایی که درحال پرتاب به بالا هستید متمرکز میشود. در واقع تردستی اثری مشابه حالتی دارد که چهار زانو روی زمین نشستهاید و ریلکس میکنید.
همچنین در سال ۲۰۰۴ تحقیقی در دانشگاه رُزنبرگ آلمان نشان داد که یاد گرفتن تردستی باعث میشود قسمتهای خاصی از مغز رشد کند. اما متاسفانه همین که این کار را متوقف کنید، مغز به حالت اولش برمیگردد، پس باید ادامه دهید.
در نهایت بخشی از زمانی را که در حال حاضر در فیسبوک، اینستاگرام یا جلوی تلویزیون میگذرانید به داشتن یک سرگرمی جدید اختصاص دهید. بینهایت سرگرمی وجود دارد که میتوانید از میان آنها انتخاب کنید، اما میتوانید با همین ۱۶ سرگرمی شروع کنید تا در عین حال به بهبود زندگیتان هم کمک کرده باشید.
خانواده مجموعه ای متشکل از زن، شوهر، فرزندان و در برخی مواقع مادربزرگ ها و پدر بزرگ ها است. اگر اعضای یک خانواده بخواهند که خودشکوفا و با اعتماد به نفس بوده، همچنین بتوانند در خارج از محیط خانه در اجتماع نیز موفق باشند، لازم است، هنر همزیستی، مهارت های برقراری ارتباط با یکدیگر را یاد بگیرند.
کانون اصلی خانواده را مرد و زن تشکیل می دهد، مهم ترین وظیفه در هدایت خانواده به سمت و سوی موفقیت را دارند. پس زن و شوهر باید مهارت های برقراری ارتباط همسران و همچنین مهارت های برقراری ارتباط با فرزندان خود را یاد بگیرند.
رنگ روابط اعضا با یکدیگر روابطی که اعضاء یک خانواده با یکدیگر دارند، باید بر مبنای صمیمیت، عاطفه، محبت، گذشت، فداکاری و تحسین و همچنین تامین نیازها باشد. خانواده مهم ترین نهاد اجتماعی است که نوع ارتباط اعضا با یکدیگر می تواند تاثیر بسیار زیادی در نهادهای دیگر اجتماع بگذارد. به طور مثال اگر همسران نتوانند با یکدیگر ارتباط خوبی برقرار کنند و نتوانند نیازهای هم را تامین کنند، ممکن است در محیط کاری دچار مشکل شوند. این حالت در فرزندان هم وجود دارد. اگر والدین نتوانند با فرزندانشان بر اساس نیازهای آن ها ارتباط خوبی برقرار کنند، می تواند مشکلات تحصیلی و یا حتی انواع مختلف بزهکاری ها را برایشان ایجاد کند. پس ارتباط اعضاء داخل یک خانواده می تواند تمام ابعاد جامعه را در بر گیرد. در این مقاله راجع به نقش پدر در نوع شکل گیری شخصیت دختر و تربیت او راهکارهایی ارائه می شود.
نیازهای کودکان چیست؟ یکی از مهم ترین اقداماتی که والدین برای شکل گیری شخصیت سالم فرزندانشان باید انجام دهند، این است که نیازهای اساسی و پایه ای روانشناختی فرزندانشان را برآورده نمایند. سه دسته نیاز مهم است که اگر به نحو مطلوب برای کودکان زیر 7 سال برآورده شود، می تواند تاثیر مثبتی بر شخصیت آن ها داشته باشد. 1- نیاز های فیزیولوژیک 2- نیاز به محبت و تعلق پذیری 3- نیاز به امنیت
نیازهای فیزیولوژیک نیازهای فیزیولوژیک همان نیاز به خوراک، غذا و آب، نیاز به لباس مناسب و نیاز به مکان زندگی مناسب است. این دسته از نیازها، به عنوان اولین طبقه ی نیازهای کودکان از زمان تولد است که باید به نحو مطلوب برآورده شود. اگر کودک گرسنه است به او بدون وقفه زمانی غذا بدهیم، اگر تشنه است، آب بدهیم، اگر لباس خود را کثیف کرده است آن را سریع عوض کنیم.
نیاز به محبت و تعلق پذیری نیاز به محبت و تعلق پذیری، نیاز بعدی است که خیلی بیشتر باید برای آن زمان صرف شود. کودکان نیاز دارند که متوجه شوند والدینشان به آن ها علاقمند هستند و همچنین آن ها برای والدینشان فرد مهمی تلقی می شوند. والدین باید نوع محبتی را که کودک نیاز دارد شناسایی کند و متناسب با آن به فرزندشان محبت نمایند. در حدود 3 الی 6 سالگی علاقه و میل و رغبت دختران نسبت به پدرانشان بیشتر می شود و آن ها علاقه دارند که دقیقا همان کارهایی را که مادرشان برای پدر انجام می دهد را خودشان به تنهایی انجام دهند. این مساله به دلیل ایجاد عقده ای به نام عقده الکترا است. یعنی در این سن دخترها میل و علاقه شدیدی نسبت به پدرانشان پیدا می کنند و ممکن است حتی به تقلید از رفتارهای پدر هم بپردازند و کارهای مردانه را انجام دهند.
در این زمان پیشنهاد می شود که پدران زمان و فرصت بیشتری را برای تفریح و انجام دادن فعالیت های لذت بخش برای دخترانشان بگذارند. حتی بهتر است پدرها با دخترشان بدون حضور مادر حداقل در هفته یکبار به پارک یا سینما بروند و یا با یکدیگر در منزل به بازی و یا دیدن کارتون بپردازند. ولی باید توجه داشته باشیم اگر در این سن دختر بیش از اندازه به انجام دادن کارهای مردانه علاقمند شد او را متوجه هویت جنسی خودش کنیم و با انجام دادن کارهای دخترانه او را تشویق کنیم تا بتوانند در پایان این مرحله در 7 سالگی به همانندسازی با مادرش برسد.
نیاز به امنیت یکی دیگر از نیازهای مهم کودکان در این سن نیاز به امنیت است یعنی دور از خطر بودن. کودکان باید متوجه بشوند که دنیا محل امنی هست و کسانی در کنارش هستند که به او کمک کنند. یکی از مهم ترین مسایلی که می تواند در کودکان حس امنیت را ایجاد کند این است که کودک مشاهده کند که ارتباط والدینش با یکدیگر خوب است. هنگامی که کودکان متوجه مشاجرات و دعوای بین والدینشان نباشند از امنیت روانی بالایی برخوردار می شوند. این حالت در دختران از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
اگر والدین نیازهای کودکان را برآورده نمایند می توانند کودکان سالم تر، با اعتماد به نفس بیشتر و موفق تر در زندگی را تربیت نمایند.
پرورش کودک شاد
اگر والدین نیازهای کودکان را برآورده نمایند می توانند کودکان سالم تری در زندگی تربیت نمایند
در زیر به راهکارهایی دیگر برای تربیت بهتر و شخصیت سالم تر کودکان، اشاره می شود. 1- والدین حتما مهر و محبت خودشان به یکدیگر را در حضور فرزندشان با رعایت مسایل و حد و حدود شرعی نشان دهند. یعنی فرزندان باید متوجه این مساله بشوند که والدینشان همدیگر را دوست دارند. فقط والدین باید مراقب باشند که رفتارهای بی پرده ای که ممکن است باعث ایجاد کنجکاوی جنسی فرزندان شود را انجام ندهند.
2- والدین باید حتما متناسب با نوع محبتی که فرزندشان دوست دارد، به او محبت نمایند.
3- حتما در زمانی که فرزندتان می خواهد با شما صحبت کند و یا مساله ای را تعریف کند، با او تماس چشمی برقرار کنید. این کار به کودک اعتماد به نفس بالایی را می دهد.
4- والدین حتما زمان هایی را برای انجام فعالیت های مشترک با فرزندانشان بگذارند.
5- در مواقعی که کودک کارهای مطلوب و مثبت انجام می دهد، حتما او را تشویق کنید. فقط در امر تشویق کردن مواظب باشید که کودک شرطی نشود. حد تعادل را رعایت کنید. گاهی مواقع با خریدن جایزه او را تشویق کنید و گاهی مواقع تشویق به صورت بیان جملات و کلمات و یا انجام دادن فعالیت های لذت بخش مثل با هم بازی کردن، نقاشی کشیدن، پارک رفتن و ... باشد.
6- از سن 3 الی 4 سالگی به بعد به کودکتان با توجه به توانی که دارد مسئولیت بدهید. اگر مسئولیتش را در بار اول به خوبی انجام نداد باز هم او را تشویق کنید و از دفعه بعد به او راه درست تر را نشان بدهید.
7- از سن 3 سالگی به بعد تحت هیچ عنوان دختر با پدرش به حمام نرود زیرا این کار باعث ایجاد زودهنگام کنجکاوی های جنسی می شود. ولی اگر تحت شرایطی خاص پدر مجبور به بردن دخترش به حمام بود، حتما با پوشش کامل این کار را انجام بدهد.
8- اگر کودکان بالاخص دختران در محیط زندگی بدون دغدغه و توام با آرامش زندگی کنند و بزرگ شوند قطعا از خیلی از آسیب های دوران نوجوانی می توانند در امان باشند.